هفت ویژگی کارآفرینان
· مهدی شریعتمداری
عضو هیات علمی سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی و دانشجوی دکترای مدیریت
1) ريسكپذيري حسابشده (Calculated Risk Taking): اغلب ریسک پذیری حساب شده را آن به عنوان يكي از مهمترین ويژگيهاي فرد كارآفرين بیان می نمایند. ريسكپذيري در كارآفرين با يك قمارباز متفاوت است. چرا كه در مورد كارآفرين اين كار بسيار حساب شده صورت ميگيرد. برخلاف تصور عمومي كه كارآفرين را يك فرد عاشق ريسك ميپندارند، كارآفرين يك فرد عاشق ريسك نيست و فقط در مواردي به ريسك اقدام ميكند كه نتايج حاصل از آن را مورد محاسبه قرار داده و موفقيت در آن سود زيادي را براي وي در برداشته باشد. به علاوه يك كارآفرين در صورتي اقدام به ريسك ميكند كه تلاش خود را در موفق شدن آن مؤثر بداند. ريسكپذيري در كارآفرين بسيار معتدل و حساب شده است و فرد كارآفرين اقدام به ريسكهاي بزرگ نميكند.
2) مركز كنترل داخلي (Internal Locus of Control): مركز كنترل به اين معني است كه ديد يك شخص نسبت به عوامل و اتفاقات پيرامون او چگونه است، يا به عبارتي كنترل اين اتفاقات و پيشامدها را از كجا ميداند. لذا دو ديدگاه در اين مورد وجود دارد كه شامل مركز كنترل خارجي و مركز كنترل داخلي است. افرادي كه معتقد به مركز كنترل خارجي هستند، معتقدند كه اين اتفاقات بر اساس شانس، خوششانسي و يا بدشانسي اتفاق ميافتند و تصميم و كارهاي خود را در آن بياثر و بينتيجه ميدانند. گروه دوم يعني افرادي كه داراي مركز كنترل داخلي هستند، معتقدند كه پيشامدهاي پيرامون آنها تماماً ناشي از رفتار خودشان است و خود را در به وقوع پيوستن و يا نپيوستن اين پيشامدها مؤثر ميدانند. البته لازم به ذكر است كه معمولاً افراد به طور مطلق يكي از اين دو ديدگاه را قبول ندارند، بلكه طرز تفكر آنها به صورت بازهاي بين اين دو ديدگاه قرار دارد. تحقيقات نشان داده است كه افراد كارآفرين معمولاً بيشتر از ساير افراد داراي مركز كنترل داخلي ميباشند. از اين رو خود را مسئول تمامي اتفاقاتي كه پيرامون آنها رخ ميدهد، ميدانند. لازم به ذكر است كه برخي از صاحبنظران معتقدند كه در مورد مركز كنترل داخلي فرقي بين كارآفرينان و مديران وجود ندارد و مديران نيز داراي اين خصوصيت هستند.
3) استقلال (Independence): مستقل بودن و نياز به آن يكي از ويژگيهاي كارآفرينان است. بر طبق اين ويژگي كارآفرين مايل است كه كار را به شيوهی خودش انجام دهد و كار كردن براي ديگران برايش دشوار است. از تركيب دو خصوصيت مركز كنترل داخلي و استقلال ميتوان به برخي از خصوصيات يك كارآفرين مثل مسئوليتپذيري دست پيدا كرد. در حقيقت يك فرد مستقل با توجه به داشتن مركز كنترل داخلي، خود مسئوليت تمام كارهاي خود را بر عهده ميگيرد. لذا يك فرد كارآفرين مسئوليت پذير نيز ميباشد. استقلال در مورد يك كارآفرين به اين معني نيست كه وي تمام تصميمها را خود به تنهايي ميگيرد، بلكه در مورد تصميمهاي مهم نظر نهايي نظر او است. در حقيقت رئيس خود بودن يكي از قويترين نيازهاي كارآفرين است.
4) خلاقيت و نوآوري (Creativity and Innovation): براي برخورد با پويايي دنياي امروز خلاقيت و نوآوري از جمله خصوصياتي هستند كه يك كارآفرين به آنها نياز دارد. تحقيقات مختلف نشان ميدهد كه قدرت خلاقيت را در افراد ميتوان به وسيله آموزش تقويت كرد. كارآفرين با استفاده از خلاقيت و نوآوري ميتواند بر پيچيدگي و پويايي جهان امروز غلبه كند و در كار خود موفق شود. خلاقيت و نوآوري براي يك كارآفرين لازم و ملزوم يكديگر هستند و هيچ يك بدون ديگري به تنهايي براي كارآفرين مؤثر نيستند.
5) حس توفيق طلبي يا نياز به توفيق (Drive to Achieve): يكي ديگر از خصوصيات كارآفرين نياز به توفيق و يا نياز به مطرح بودن است. خصوصيت جنجـال بـرانـگيزتـري كـه مـيتـوان بـراي كارآفرينان ذكر كرد، نياز به توفيق و مطرحشدن است.
6) قدرت تحمل ابهام (Tolerance for Ambiguity): ابهام يكي از خصوصيات دنياي امروز است. كارآفرين براي شروع كار خود مجبور به روبهرو شدن با يك سري ابهامات در مورد بازار كار، مشتري، آمار و اطلاعات است. برخي از اين ابهامات غير قابل اجتناب هستند. لذا كارآفرين موفق معمولاً از اين گونه ابهامات هراسي نداشته و با شروع كار خود سعي در برطرف كردن آنها و نيز تغيير آنها به نفع خود دارد.
7) قدرت تحمل شكست (Tolerance for Failure): كارآفرين از شكست به عنوان تجربهاي براي يادگيري استفاده ميكند. تكرار آزمون و خطا براي يك كار و تبديل شدن به يك كارآفرين موفق. وی همچنین خطا، اشتباه و شكست را به عنوان جزو اصلي فرآيند يادگيري قرار داده است. يك كارآفرين واقعي اين مطلب را به طور كامل قبول داشته و توانايي مبارزه با هرگونه مشكلي را در خود به وجود ميآورد. به علاوه، او از اين شكستها نااميد و مأيوس نميشود و زماني كه مشكلي براي او به وجود ميآيد به دنبال فرصتي ميگردد تا بتواند بر مشكلش پيروز شود. بيشتر كارآفرينان موفق اعتقاد دارند كه آنها بيشتر از اولين شكستهاي خود درس گرفتهاند تا اولين موفقيتهايشان.